شرح پریشانی

دریغا! که مردم در بندِ آن نیستند که چیزی بدانند؛ بل که در بندِ آنند که خلق در ایشان اعتقاد کنند که عالِمند. (عین القضات)

شرح پریشانی

دریغا! که مردم در بندِ آن نیستند که چیزی بدانند؛ بل که در بندِ آنند که خلق در ایشان اعتقاد کنند که عالِمند. (عین القضات)

شرح پریشانی

زادگاه من جایی کنار چشم‌های آبی شیخ لطف الله بود، میان خنده های دلبرانه‌ی زاینده رود!
در کوچه‌های غبارگرفته از تاریخِ پشت مسجد شاه. من با لرزشی بر منار جنبان خویش را شناختم .
میلاد من میان گیجی ستونهای 40نام بود و زیر فواره‌های حوض میانی نقش جهان!
بزرگسالی‌ام اما شمعی شدم آرام آرام می‌سوخت میان دهانه‌های سی و سه پل.
حالا اما
اینجایم برای آن‌که گاهی خودم را به اسارت قلم برای زمان به یادگار گذارم.

* احترام به حقوق نویسنده، از ابتدایی‌ترین انتظارات و نشانه‌ی درک مخاطب است.
کلیه‌ی حقوق محفوظ و نقل قول تنها با ذکر منبع و نویسنده پسندیده است.

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
نویسندگان

پایان پاییز

جمعه, ۲۸ آذر ۱۳۹۳، ۰۲:۰۳ ب.ظ



اعتراف می‌کنم
رنگ پریدگی انار را از نگاهِ تو وام گرفته‌ام
پاییز، سردتر از آن است که رنگِ پریده‌ی ما را شعری کند
در نگاه ما اما
هر کدام از این انارها
شعری است
خشکیده
در قلبِ پاییزی که گذشت...

93.09.28

مرجان
  • فروغ

نظرات  (۲)

  • محمد محمدیان
  • شعری ست خشکیده اما درون و قلب شیرینی همراه خودش داره ها
    پاسخ:
    درود و سپاس از نیکیِ نگاهتان :)
  • مسعود سلگی )پارسی من (
  • عالی بود 
    پاسخ:
    سپاس نازنین خواننده .
    خوشحال میشم بر جانتان مینشینه 
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی